loading...
قرارگاه فرهنگی لاله های زهرایی
قافله بازدید : 169 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

هوس کردم با بیسیم،عراقی ها را اذیت کنم.گوشی بیسیم را گرفتم،روی فرکانسی که از عراقی ها به دست اورده بودم،چند بار صدا زدم:«صفر من واحد.اسمعونی اجب»بعد از چند بار تکرار صدایی جواب داد:«الموت صدام»تعجب کردم و خنده بچه ها بالا رفت. از رو نرفتم و گفتم:«انت جیش الخمینی»

طرف مقابل که فقط الموت بلد بود گفت:«الموت برتو ووبرهمه اقوامت»همین که دیدم هوا پس است،عقب نشینی کردم وگفتم:«بابا ما ایرانی هستیم و شما را سر کار گذاشته بودیم.»

ولی او عکس العمل جدی نشان داد و این بار گفت:«مرگ بر منافق!بالاخره شما را هم نابود میکنیم.نوکران صدام،خود فروخته ها...»دیدم اوضاع قمر در عقرب شد،بیسیم را خاموش کردم و دیگر هوس سر به سر گذاشتن عراقی ها را نکردم.

تعداد صفحات : 51

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از قالب راضی هستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 601
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 161
  • آی پی دیروز : 172
  • بازدید امروز : 464
  • باردید دیروز : 391
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,717
  • بازدید ماه : 2,927
  • بازدید سال : 15,990
  • بازدید کلی : 253,505
  • کدهای اختصاصی