loading...
قرارگاه فرهنگی لاله های زهرایی
قافله بازدید : 177 شنبه 16 خرداد 1394 نظرات (1)
خبر کشف پیکرهای 175 شهید غواص که بعد از اسارت در عملیات کربلای 4، با دست های بسته زنده به گور شده بودند، موجی از احساسات انسانی را در کشور ایجاد کرده است.

تصور این که فرزندان این کشور، در اوج مظلومیت و برخلاف تمام اصول انسانی، اخلاقی ، دینی و حتی بین المللی توسط نیروهای بعثی، زنده زنده دفن شده اند و اینک بعد از 29 سال، استخوان های آنها ، که جای هیچ شلیکی را در خود ندارند پیدا شده است، سخت دردناک و غم انگیز است.

این حس مشترک، باعث شد تا همه ایرانی ها، فارغ از سوگیری های اعتقادی و سیاسی، یاد قهرمانان مظلوم کشورشان را گرامی بدارند و سپاس خود را نثار مردانی کنند که امنیت امروز و تمامیت ارضی کشورشان را ، بی هیچ تعارفی مدیون آنها هستند.

ادای احترام فضای مجازی به 175 غواصی که با دستان بسته زنده به گور شد

قافله بازدید : 282 شنبه 19 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

خبر رسید شهیدی در جزیره مجنون تفحص شده که در جیبش یک عکس است. دو نفر در آن عکس بودند که هر دو شهید و از هم محله ای های امرالله بودند اما تصویر نفر سوم مشخص نبود.


شهید امرالله معروف وند از رزمندگان لشکر 27 محمد رسول الله(ص) بود که در عملیات خیبر یعنی زمستان سال 62 در سن 15 سالگی به شهادت رسید.

این عملیات که آبی-خاکی محسوب می‌شد یکی از سخت ترین حمله های دفاع مقدس بود که طی آن شهدای زیادی تقدیم اسلام شدند که پیکر تعدادی نیز در جزیره مجنون باقی ماند.

مادر امرالله 31 سال در فراق پس سوخت و چشم بر در داشت. اول امید داشت که پسرش اسیر شده باشد و با اسرا بر می‌گردد اما وقتی کاروان آزادگان منزل گرفت امید مادر از زنده بودن پسرش قطع شد و حالا او تنها به انتظار آمدن استخوان‌های جگر گوشه اش بود که دفنش کند و شب های جمعه برود کنارش و حرف بزند و از بی قراری هایش بگوید اما این نیز میسر نشد.

مادر در اربعین گذشته عازم کربلا شد و برای پسر سوغات خرید و از امام حسین (ع) خواست به این فراق پایان دهد تا او سوغات را به فرزندش بدهد. سه روز بعد از اینکه مادر از سفر کربلا برگشت خبر رسید شهیدی در جزیره مجنون تفحص شده که در جیبش یک عکس است. دو نفر در آن عکس بودند که هر دو شهید و از هم محله ای های امرالله بودند اما تصویر نفر سوم مشخص نبود. تنها نشانی این بود که پشت عکس نام او هم نوشته شده بود که حدس زده می‌شد این عکس متعلق به امرالله است یعنی همان جسدی که عکس در جیب لباسش به یادگار مانده بود.

با خانواده تماس گرفته شد تا برای دادن آزمایش DNA به معراج بروند. دل توی دل مادر نبود. آیا او پسرش است؟

روز قبل باز تلفن خانه به صدا درآمد و گفتند شهید همان امرالله است و مادر برای در آغوش کشیدت استخوان پسر راهی خیابان بهشت شد. او را بغل کرد اما حالا اشک هایش بودند که مزاحم می‌شدند و اجازه نمی دادند مادر رخ پسر را ببیند.


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از قالب راضی هستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 601
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 159
  • آی پی دیروز : 172
  • بازدید امروز : 447
  • باردید دیروز : 391
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,700
  • بازدید ماه : 2,910
  • بازدید سال : 15,973
  • بازدید کلی : 253,488
  • کدهای اختصاصی