در بيست و سوم دي ماه سال هزار و سيصد و چهل و سه، همزمان با روز يازدهم ماه مهماني خدا، فرزند دوم سيدجواد و زكيه در محله قديرآباد سمنان به دنيا آمد. نامش را سيدجمال گذاشتند. پدرش از كاسبهاي معتمد شهر و مادرش از زنان مؤمنه است. چهار برادر و يك خواهر دارد. مقطع ابتدايي را در مدرسه شهيد دكتر چمران، راهنمايي را در مدرسه امام خميني خواند. همزمان با گذراندن دوره متوسطه در دبيرستان دهخدا، در تظاهرات عليه رژيم پهلوي در قم شركت ميكرد. قبل از شروع امتحانهاي پاياني سال چهارم متوسطه به جبهه رفت.
اولين اعزام او در خرداد ماه سال شصت، نه ماه بعد از شروع جنگ، از طريق سپاه بود. در عمليات آزادسازي بستان، از ناحيه كتف و پا مجروح شد. در دوازده بار اعزام به جبهه، در عملياتهاي آزادسازي بستان(طریقالقدس) محرم، والفجر مقدماتي، والفجر یک، پاتكهاي خيبر، بدر، والفجرچهار، كربلاي يك و كربلاي پنج شركت كرد.
او با دوستش شهيد اميد صفايي در مدرسه رسول اكرم صلیالله علیه و آله قم ثبتنام كرد. بعد از خواندن چند ماه درس حوزه، به خاطر رفتن به جبهه آن را رها كرد.
سال شصت و چهار به عنوان نيروي رسمي سپاه، در تيپ دوازده قائم آل محمد صلیالله علیه وآله مشغول شد. مسؤوليت بخش آموزش عقيدتي بسيج، سركشي به برخي از پايگاههاي روستايي را نيز به عهده داشت.
لقب دلاور را سيدجمال، پس از پنج سال حضور در جبهه براي خود ثبت كرد. با اين نام معروف شده بود. در ارديبهشت سال شصت و پنج، مقارن با نهم ماه رمضان، در عمليات مهران واقع در تپههاي رضاآباد براي دومين بار مجروح شد.